عراق ملتی با قومیت ها و مذاهب ناهمگون !
انگلیسی ها در اوایل قرن بیستم توانستند با توطئه هایشان و ادعای استقلال طلبی کشورهای کوچک خاورمیانه امپراطوری عثمانی را به زانو در بیاورند. با اینحال انگلیسی ها پای همه قرادادهایشان با تجزیه طلبان ایستادند، بجز کردها: علی رغم توافقات با سران جدایی طلب کرد نگذاشتند یک حکومت کرد بوجود بیاید.
ملت عراق از تیره های کرد و عرب و ایرانی هستند و وجود مذاهب مختلف اسلامی نیز باعث موزاییسم مذهبی در عراق شده است. کشوری که بیشترین پیامبر مدفون را در خود دارد و میزبان مقابر بزرگان و امامان مذاهب مختلف اسلامی است. برای همین مورد توجه بسیاری از پیروان مذاهب در سرتاسر خاورمیانه و لبه درگیری های فرق گوناگون هستند. این تضاد باعث شده هربار قومی و مذهبی در عراق قربانی قوم کشی شوند (نمونه بارز :کشتار مردم کرد توسط حکومت مرکزی عراق بوسیله بمباران شیمیایی و کشتار شیعیان در باتلاق های جنوب عراق در انتفاضه سال 90)
چرا عراق به معنی ایران کوچک است؟
می دانید کلمه عراق یعنی ایران کوچک ؟!..از قبل از میلاد تمدن های کهن بابل و آشور را پارسیان هخامنش فرستادند به موزه ها و آن سرزمین جزو سرزمین پارسیان شد. ساکنین سرزمین بین النهرین دارای فرهنگ ایرانی وزبان پارسی شدند، تا زمانی که اعراب آنجا را فتح کردند. خلیفه دوم سلمان فارسی را والی مداین و تیسفون قرار داد. چون به زبان مردم این دیار سخن می گفت. گرچه بعدها زبان عربی شد زبان رسمی عراقی ها .بهر حال چه بخواهیم وچه نخواهیم ایرانیان وعراقی ها شبیه بهم هستند و انتخاب کلمه عراق (ایران کوچک) نشانی بود از هویت ناشناخته ملت عراق که روزگاری عجم خوانده می شد. گرچه کردهای عراق خود را از اقوام اصیل اریایی می دانند.
آیا عراقی ها نماینده اعراب هستند؟
تاریخ عراق بدجوری برای مردم عراق این توهم را بوجود آورده که آنها نماینده اعراب هستند. گرچه این توهم یک واقعیت هست ..چه بخواهند و چه نخواهند، عراقی ها وارث این میراث هستند. چون همین شهر بغداد پایتخت امپراطوری بزرگ اسلامی – عربی عباسیان بوده، صلاح الدین ایوبی _ قهرمان اعراب (مسلمانان ) در جنگ های صلیبی_ یک کرد عراقی بوده، چند دهه پیش هم جمال عبد الناصر مصری و حافظ اسد سوری و حسن البکر (یا یکی دیگه از رییس جمهوران عراق ) جمهوری متحد عربی تشکیل دادند تا نمونه امت عربی اسلامی در برابر اسرائیل باشد. در دهه هفتاد میلادی هم عراق به بهانه همبستگی با امارات برای ادعای جعلی اشغال جزاریر سه گانه، یک میلیون عراقی ایرانی تبار را از عراق اخراج کرد.
داستان پرتاب سه لنگه کفش:
پرتاب کردن لنگه کفش در اعراب نوعی توهین محسوب می شود.پرتاب لنگه کفش بیشتر توسط زنان و به سوی زنان بدکار صورت می گیرد.
1:لنگه کفش اول ناشی از غرور وتوهم بود!1
چندین سال پیش مستند مدال های شکسته که توسط گروه روایت فتح ساخته شده بود را حتما به خاطر دارید و تصاویر پرتاب کردن لنگه کفش توسط مردمان بصره وبغداد و دیوانیه به اسرای ایرانی که از شهرها عبور داده می شدند و تلویزیون عراق و چندین کشور عرب در هنگام جنگ تحمیلی پخش کردند.
صدام، دیکتاتور عراق و رییس حزب بعث (همان حزبی که بر روی پرچم عراق سه ستاره نشاند تا همراه با مصر وسوریه رویایی پان عربیسم را تحقق دهند) بخاطر همین توهم پان عربیسم بود که به ایران حمله کرد و کشورهای عربی با کمک های خود (چه از نظر سرباز و چه پول . ..) او را حمایت کردند تا با شکست ایرانی ها پان عربیسم را که پس از مرگ عبد الجمال ناصر و شکست 6 روزه برابر اسرائیل بی اعتبار شده بود، دوباره احیا کنند و امت عربی را از گسترش انقلاب پارسی شیعی مصون دارند. مردم عراق در خلال جنگ شدند نماد امت عربی و هویت خود را فراموش کردند و باعث شدند که یک میلیون از جوانان خود و ایران در خلال جنگ کشته شوند و هردو ملت خسارات فراوان اقتصادی و اجتماعی ببینند. گرچه روزگار نشان داد که داستان امت عربی یک افسانه بود.یک سال از پایان جنگ نگذشته بود که صدام به همسایه جنوبی خود حمله کرد و بازارهای خود را پر از اجناس غارت شده برادران عربی خود کرد و باعث شد که این بار همه برادران عربش با امریکا و ناتو برای حفظ منافع ملی خود همداستان شوند و جنگ خلیج اول را بوجود بیاورند و عراق را تبدیل به کشور نیمه اشغال شده کنند.
2: لنگه کفش دوم بر جنازه طاغوت بود نه خود طاغوت !
سال 2003 را بیاد بیاورید که امریکا عراق را اشغال کرد و صدام را از دخمه بیرون کشید. آن روز در میدان های شهر بغداد مردم عراق مجسمه صدام را سرنگون کردند و لنگه کفش های خود را نثارش کردند. اما یادشان رفت لنگه کفش دیگرشان را نثار اشغالگران کنند.گرچه ملت عراق یادشان رفته بود لنگه کفشهایی هم در زمان صدام نثارش کنند .گرچه با اختناقی که صدام ایجاد کرده بود جرات این کار هم نداشتند..
دولت بوش بر اساس اسناد عراقی های تبعیدی مدرک حمله به عراق را تهیه کرد. گرچه این مدارک بهانه بود. چرا که عراق سرزمینی بود با نفت و گنجینه های با ارزش تمدنی و یک جامعه به انفجار رسیده به علت استبداد و جنگ و فشار اقتصادی و تبعیض های اجتماعی و دینی که قدرت های بزرگ را وسوسه می کرد. مخصوصا جایی که عروس خفته خاورمیانه است و همسایه های آن در آرزوی بدست آوردن آن هستند تا سلطه خود و نفوذشان را افزایش دهند.
3: لنگه کفشی دیر پرتاب شود به هدف نمی خورد:
منتظر الزیدی کار بزرگی کرد. این تیتر رسانه های خاورمیانه و عربی بود. ولی این حرکت آنقدر دیر بود که دردی از دردهای این ملت را دوا نمی کند. عراقی ها به بیماری برادر کشی و بی هویتی مبتلا شده اند و عراق عروسی است هزار شوهر. برادر کشی این نیست که درگیری بین سنی وشیعه باشد ..نه! درگیری برادر با برادر است. یعنی شیعه علیه شیعه و سنی علیه سنی، کرد علیه کرد و عرب علیه عرب …و نتیجه آن تخریب و ترور و ایجاد نفرت و کشتن دانشمندان و تخریب مقابر بزرگان وغارت پنهان و ایجاد زمینه برای حضور دیگرانی که به فکر خود هستند نه ملت عراق !
تاریخ نشان داده است:
عراق دارای قومیت، فرهنگ و موقعیتی متفاوت است. دارای شاخص های فرهنگی واجتماعی است که هم حیات آفرین است وهم مرگ آفرین ..تا مردم عراق خود را نشناسند پرتاپ لنگه کفش و تحقیر دیگران برایشان سودی نخواهد داشت.
این لنگه کفش می تونه دلخوشکنک خوبی برای عراقی ها باشه
اما دردی ازشون دوا نمی کنه
سلام
ممنون از کامنتتون. اما بذارین منم نظرمو بگم. آره، قبول دارم که با یه جفت کفش نه ملتی آزاد میشه، نه جبران همه ی اشتباهای گذشته شون میشه. اما اینم هست که همین عمو خبرنگاره همه ش 29 سالشه و مسوول 700-800 سال قبل کشورش نیست . همون طور که مسوول سکوت و ساخت و پاختای الانش نیست. آره ، این کفشا شاید اصلا تاثیری نداشته باشن، شایدم دیر شده باشه، اما کی میدونه که آقای الزیدی هم مثل منو شما و بقیه خسته ازکارای کشورش نشده باشه و این تنها کاری بوده که از دستش برمیومده.
که همینم کم کاری نبوده چون از خیلی چیزا گذشته. بیاین عمل شجاعانه ی یه نفررو به خاطر اشتباهات مردمش کوچیک نشماریم… مث حرفای امام تو سال 1342. باید بقیه میگفتن دیره؟ باید تو این 2500 سال انقلاب میکردن؟ اما 15 سال بعد چی شد؟
تو دنیای امروز که اینقدر همه محافظه کار شدن که آدم فکر میکنه شاید اصلا شجاعت و انقلاب یه دروغ گنده است، همچین چیزایی به آدم امید میده… هر چی هم که واهی باشه…
بازم مرسی که با نظراتتون سرافرازمون میکنین.
سلام
این جناب آقای الزیدی اگر می دونست دوتا لنگه کفشش انقدر مسئله ایجاد می کنه اصلا دولا نمیشد کفشاشو در بیاره …
احتمالا چون هیچی دم دستش نبوده کفشاشو پرت کرده …طفلک چطوری برگشته خونشون ؟!(هر چند احتمالش هست که هنوز برنگشته باشه و شایدم هیچ وقت برنگرده …)
پرسیدید :
آیا پرتاب لنگه کفش و تحقیر کردن برای یک ملت عزت می آورد و راهی برای نجات عراق است؟
از نظر من اره … می تونه سرآغازی برای راهی که قبلا ملتهای دیگه پیمودن باشه
سامرست موام میگه : فردی با پاهای زخمی اما استوار همه سنگلاخ ها را کوبید و صاف کرد تا دیگران راه را آسودتر بپیمایند …
راه برای آزادی ملتها باز شده.
دوران جدیدیه . امیدوار باشیم به بیداری ملتها …ان شالله
مطالبتون جالب بود . اطلاعات خوبی به من داد . سپاسگذارم…
یا علی
مطلب (لنگه کفش) ما هم در همین رابطه است. اما خیلی کوتاه!
از موارد 1و2و3 چه نتیجه تاریخی میگیرید؟
عراقیهابه اسیرها،مجسمه ها، رییس جمهورهای دوره گذشته ویا مرده ها کفش پرت میکنن، اونهم هر چند سال که قهرمانیشون عود کنه.
حالا یعنی اینقدر از بوش بدشون میاد که مثل اسیرای ایرانی باهاش برخورد کردن؟